مژده اي دوست گل و باد صبا آمده است
از شعف مرغ سحر هم به نوا آمده است
روز ميلاد ابوالفضل علمدار سپاه
حامي ثار خدا نور خدا آمده است
قمر هاشمي و شمس صحي در عالم
بحر علم و گهر و مهر و وفا آمده است
اوست چون شمع فروزان و مه عالمتاب
گويا مه ززمين سوي سما آمده است
حسن و زيبايي و رعنايي او چون يوسف
ماه كنعان به سوي كرب و بلا آمده است
قامت اش بسكه رشيد و قدمش بس محكم
دشمن از هيبت او رو به فنا آمده است
در شجاعت شده اسطوره به عالم عباس
اختر طالعش از عرش علا آمده است
گشت سقا و ولي تشنه برون شد زفرات
چون براي هدفش بهر فدا آمده است
اوست عباس ابوالفضل سپهدار رشيد
شافع و ياور ما در دو سرا آمده است
يار و غمخوار برادر سپر آل رسول (ع )
مثل شيران صف دشمن به شكار آمده است
پرورش يافته در مكتب و دامان علي (ع )
پور حيدر صف اصحاب خدا آمده است
يد بيضا و قوي پنجه و بازوي ستبر
بهر ايثار به بزم شهدا آمده است
عازم جبهه كه شد سرور و سردار دلير
طبل رسوايي دشمن به صدا آمده است
رافت و غيرت او اسوه بود در عالم
جلوه حق ره مردان خدا آمده است
بارگاه ملكوتش شده پرفيض و جلال
بين در اين خطه گلگون چه صفا آمده است
باب او باب حوائج ره محتاجان است
بهر حاجت به سوي يار خدا آمده است
حائل و هم حرمش كعبه مشتاقان است
سيل عشاق سوي يار خدا آمده است
مهر او در دل هر دوست بسي جلوه گر است
چون به راه و قدم آل عبا(ع ) آمده است